دروغپردازی و پروژه کشتهسازی ضدانقلاب این بار در دلیجان
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۵۴۳۹۱
دروغپردازی و پروژه کشتهسازی ضدانقلاب این بار در دلیجان درحالی اتفاق افتاده که به گفته خانواده مرحومه جمشیدی، وی براثر ابتلا به کرونا فوت کرده است.
به گزارش ایران اکونومیست از اراک، از ظهر امروز اخباری از سوی جریانات ضدانقلاب درحال انتشار است که خبری کذب مبنی بر درگذشت 'مرحومه ساناز جمشیدی' دانشآموز دلیجانی به علت مسمومیت میدهد، موضوعی که بلافاصله از سوی مسئولان استان مرکزی و بخش بهداشت و درمان تکذیب شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرنگار ایران اکونومیست در منزل آن مرحومه و گفتوگوی اختصاصی وی با خانواده مرحومه جمشیدی واقعیتها و ابعادی جدید از این موضوع را به همراه دارد و نشان از دروغ پردازی شدید بنگاههای دروغ پراکنی ضدانقلاب و معاند دارد.
'علی جلالی' پسر عمه مرحومه سازناز جمشیدی در گفتوگو با خبرنگار در خصوص شایعات مربوط به علت فوت دختر عمه خود ساناز جمشیدی اظهار داشت: با توجه به گواهی فوتی که از بیمارستان دلیجان گرفته شد در این گواهی علت فوت کوید 19 اعلام شده و متاسفانه ایشان را از دست دادیم و فوت ایشان یک ضایعهای دردناک و شک آور برای خانواده بود.
وی افزود: نمی دانم چه کسی این شایعه را ساخته که ایشان دانش آموز بوده است چراکه ایشان نزدیک به 33-34 سال سن داشتند و اصلا دانشجو نبودند، ایشان با توجه به کاری که انجام میدادند صبح سر کار میرفتند و بعد از ظهر منزل بودند و هیچ ارتباطی به دانش آموز و دانشگاه و مدرسه نداشتند و در این رابطه هرکسی که تمایل دارد میتواند تحقیق کند که بداند شغل ایشان چه بوده است.
پسر عمه مرحومه ساناز جمشیدی تصریح کرد: متوقفی در یک شرکت معروف دامداری در استان مرکزی با نام نور آفرین مشغول به کار بودند که این یک شرکت کشت و صنعت است، درحالی که ایشان به مسائلی که هیچ ارتباطی نداشت ربط داده شده است و خاطر خانواده داغدار را مکدر کردند و آرامش را از این خانواده سلب کردند.
جلالی خاطرنشان کرد: نمیتوانم بگویم این صحبتها شایعات است چون یک حرف کلیشهای است و نمیدام چه کسی این شایع را درآورده که ایشان دانش آموز بوده و مسموم شده است؟ اگر مسمومیتی در کار بود و اگر یک درصد فکر میکردیم اتفاقاتی فراتراز اتفاقات طبیعی افتاده است حتما جنازه را تحویل نمیگرفتیم و به پزشکی قانونی در پی مسائل مربوطه مراجعه میکردیم نه اینکه جنازه را تحویل بگیریم و ایشان را به خاک بسپاریم.
به گزارش ، علیرضا امانی سرپرست دانشگاه علوم پزشکی اراک نیز در ساعات اولیه انتشار این دروغ موضوع مسمومیت مرحومه جمشیدی را تکذیب کرده بود.
711/ن
منبع: خبرگزاری تسنیممنبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: دانش آموز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۵۴۳۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دبستان شهر تاریخی ماسوله با کمتر از ۱۰ دانش آموز
ایسنا/گیلان شهر تاریخی ماسوله، به لحاظ تعلیم و تربیت کودکان پیشتاز بوده و از سال ۱۲۸۹ صاحب مدرسه میشود. در سالهای اخیر به دلایل مختلف، جمعیت ساکن در ماسوله به شدت کاهش یافته و اکنون در مدرسه نوساز این شهر پلکانی کمتر از ۱۰ دانش آموز درس میخوانند.
پرچم ۳ رنگ ایران با نسیم ملایم اردیبهشت به اهتزاز درمی آید، وارد حیاط مدرسه میشوم، هیچ تابلویی روی سردر نیست. پنجره طبقه دوم باز است، از پشت شمسههای چوبی کسی پیدا نیست، اما صدای معلم و دانشآموزان را میتوان شنید؛ علی، کتاب قرآنت را باز کند، تو دخترم سئوال های درس دهم را نوشتی؟، معلم بقیه را هم با نام میخواند و تکلیف هرکدام را می گوید. معلوم میشود که مقطع دانش آموزان متفاوت است ولی همگی در یک کلاس درس میخوانند.
مدتی نظارهگر بنای زیبای مدرسه میشوم، با در و پنجرههای چوبی، شمسه های تراش خورده و دیوارهای گلی. مدرسه شهر تاریخی ماسوله، بنایی نوساز در انتهای «اسد محله» است که همانند خانه های تاریخی شهر ماسوله ساخته شده است. اگراز «ورودی ششم» وارد شهر ماسوله شوید، بالای کوه، ساختمان دو طبقه با یک درب چوبی هلالی و دو بالکن کشیده با نرده های چوبی رو به شهر را می بینید، که هر روز صبح پذیرای دانش آموزان ماسوله است.
از تنها معلم مدرسه می خواهم درباره تعداد دانش آموزان و مقطع تحصیلی شان با من گفتوگو کند، او از پنجره چوبی نگاهی به حیاط مدرسه می اندازد و میگوید: مجوزی از آموزش و پرورش برایم نیامده که با رسانهها صحبت کنم. با اندک غفلت معلم، دانش آموزان نیز از پنجره دوم سرک میکشند تا خبرنگار آمده به ماسوله را ببینند، اما معلم نهیب میزند که بنشینید سرجایتان و اجازه عکسبرداری هم به من نمیدهد. نگران است که تصویر دختران و پسران دانش آموز ماسوله که در یک کلاس هستند، سراز فضای مجازی دربیاورد. تنها پاسخش به سئوالات متعدد من این است که تنها ۱۰ دانش آموز در مقطع ابتدایی دارد.
به گفته اهالی، ماسوله از سال ۱۲۸۹ صاحب مدرسه می شود و تا ۲ دهه پیش، تعداد دانش آموزان ماسوله بقدری زیاد بود که کلاس ها جوابگوی تعداد دانش آموزان نبود و مدرسه با ۴ شیفت برگزار می شد و در هر مقطع تحصیلی، دست کم ۳۰ نفر دانش آموز داشت. ماسوله مدرسه راهنمایی هم داشت که دهه ۸۰تعطیل می شود. محسن روغنی پور، ۴۰سال سن دارد و تا مقطع راهنمایی در ماسوله درس خوانده است. او درباره دوران تحصیلش می گوید: مدرسه ماسوله در اصل یک بنای قدیمی و داخل بافت شهر بود. من تا کلاس هشتم در همین ماسوله درس خوانده ام. آن زمان از روستاهای اطراف و حتی از روستاهای شهرستان خلخال و زنجان -که به ماسوله نزدیک هستند- برای تحصیل به اینجا می آمدند. خود من همشاگردی هایی از خلخال داشتم. تعداد دانش آموزان زیاد بود و در برخی از مقاطع، ۴شیفته بودیم.
جبار خارابی، شهروند دیگری است که در بازار ماسوله حجره دارد. او ۷۰سال سن دارد و درباره جمعیت و تعداد خانوارهای ساکن در ماسوله می گوید: تا ۲ دهه پیش ماسوله، ۳۵۰۰ خانوار ساکن داشت و ۶۵۰ نفر دانشآموز. خود من در همین ماسوله درس خواندهام. ماسوله در تعلیم و تربیت پیشتاز بود و تقریبا همزمان با رشت، ماسوله نیز صاحب مدارس جدید می شود. اکثر پیرمردهای ماسوله باسوادند. پیرمرد ۱۰۰ساله داریم که در همین ماسوله درس خوانده است. او همچنین می گوید: آن زمان امتحانات نهایی مقطع، با تجمیع مدارس یک شهرستان صورت می گرفت و امتحان صحنه یا همان نهایی مقطع ابتدایی و راهنمایی در مدرسه ماسوله برگزار می شد و از شهرستان های فومنات و حتی خلخال برای امتحان به ماسوله می آمدند.
او درباره علل کاهش جمعیت ماسوله اینگونه توضیح می دهد: زندگی در شهر کوهستانی مثل ماسوله سخت است. زمستان های ماسوله بسیار سرد است و گاز شهری نداریم. قبلا ماسوله به لحاظ تجارت رونق زیادی داشت و به نوعی بندر خشک استانهای همجوار بود. معدن «کهنه ماسوله» هنوز سنگ آهن داشت و بواسطه همین معدن، صنعتگری هم در ماسوله فعال بود. آنقدر که من بخاطر دارم، ۲بار در ماسوله زلزله آمده و برخی از ورودی معدن بسته شده است. شغل پردرآمدکه نباشد، جوان ها هم حاضر نیستند سختیهای زندگی در ماسوله را تحمل کنند. بچههای من همه از اینجا رفتهاند و در مجموع چندخانوار که اکثرا سالمند هستند، در ماسوله زندگی میکنند. ماسوله بیشتر مسافرپذیر شده و تنها ۶ماه اول سال زندگی در آن جریان دارد. او، می گوید: مدرسه قدیمی ماسوله یک ساختمان کاه گلی و قدیمی بود، آن زمان دانش آموز داشتیم، مدرسه مناسب نداشتیم، الان مدرسه نوساز داریم، ولی ۱۰ نفر دانش آموز هم نداریم.
در بازار ماسوله، دو کتابفروشی قدیمی وجود دارد و یک کتابخانه عمومی. بر سردر کتابخانه عمومی آیت الله شیخ محمد طاهر شرفی ماسوله، سال تاسیس ۱۲۸۹ حک شده است و این عدد نشان میدهد آموزش و فرهنگ در ماسوله پیشینهای غنی دارد. در همان سال، نخستین مدرسه ماسوله نیز تاسیس می شود و ۱۰سال بعد، نخستین مدرسه دولتی ماسوله به نام «ایمان» در ماسوله راه اندازی میشود. مدرسهای که از استانهای همجوار برای تحصیل به ماسوله میآمدند.
قدمت شهر پلکانی ماسوله به قرن هفتم هجری میرسد. بر اساس مستندات تاریخی، شهر ماسوله در سال ۱۳۵۴ هجری خورشیدی با شماره ۱۰۹۰ در فهرست آثار ملی به عنوان میراث فرهنگی و طبیعی ثبت میشود و مجموعه حرایم حفاظتی منظر فرهنگی ماسوله طی دو مرحله در سال های ۷۶ و ۹۳ تعیین و به مراجع قانونی ابلاغ می شود. دلیل ایجاد این شهر، وجود معادن سنگ آهن در «کهنه ماسوله» است. زمانی که معدن سنگ آهن در ماسوله قدیم فعال بود، کارگران زیادی همراه با خانواده هایشان در کهنه ماسوله زندگی می کردند. علت شکل گیری شهر فعلی ماسوله، وجود کارگاه های متعدد فلزکاری و تجارت ابزارهای ساخته شده از ماسوله به دیگر استانها بوده است. این شهر، در مسیر راه قدیمی زنجان به خلخال قرار دارد و بخاطر صنایع فعال، بازار دائمی داشت و صنعتگران و بازرگانان، برای خرید آهن و ساخت مصنوعات فلزی و... به ماسوله می آمدند.
اکنون، شهر پلکانی ماسوله با معماری عجیبش، یکی از شهرهای تاریخی مطرح برای ثبت در میراث جهانی است. شهری که هرچند شهری زنده معرفی شده، اما بواسطه کاهش جمعیت ساکن در آن، تنها نیمی از سال بواسطه اقامت مسافران، سرزنده است.
برای دومین بار، به حیاط مدرسه ماسوله میروم، ولی معلم مدرسه همچنان حاضر به گفتوگو نیست. به ناچار از پارکینگ مدرسه خارج و این شهر تاریخی را به مقصد فومنات ترک میکنم. در ابتدای روستای «گوشلوندان» بانویی دست تکان میدهد و با ترمز خودرو، سوار ماشین میشود و میگوید: جلوی مدرسه روستای «سیخ بن» پیاده میشوم. درد و دلش که باز میشود، میگوید: روستای ما مدرسه ندارد، ماشین هم ندارم، روزی ۲بار، رفت و برگشت این مسیر را طی می کنم تا بچههایم را از مدرسه روستای سیخ بن به خانه برگردانم. هنوز اندکی تا تعطیلی «دبستان شهید ثانی» سیخ بن باقی مانده و مادران در سایه دیوار مدرسه گوش به زنگ مدرسه هستند.
انتهای پیام